قیام یمانی در آستانۀ ظهور

قنبرعلي صمدي

مقدمه


يكي از مسائل مطرح در باب مهدويت بررسي علائم ونشانه هاي ظهوراست. بررسي و شناخت اين علائم و نشانه ها، ازاين جهت اهميت و ضرورت دارد که درمتون روائي شيعي، شناخت نمادهاي آخرالزمان، مورد تأکيد قرارگرفته است و حجم وسيعي ازروايات مربوط به مباحث مهدويت را بحث علائم ظهور و شناخت طلايه‌داران ظهوردولت کريمة مهدوي، به خود اختصاص داده است.


يکي از اين نشانه ها وعلائم قيام شخصي موسوم به «يماني» در آستانه ظهوراست که درمنابع روائي شيعي، کرارا از او ياد شده است. اين موضوع از جهاتي مختلفي نظير؛ زمان قيام يماني، خصوصيات شخصي، مليت، اهداف و ويژگيهاي قيام يماني قابل بررسي است.


دراين نوشتار نگارنده بررسي ابعاد مختلف اين موضوع را ازمنظر روايات، مورد توجه قرار داده است.


يماني در روايات


مسألة قيام يماني در آستانة ظهور حضرت مهدي (عج) از نظر منبع شناسي، صرفا در منابع روائي شيعي منعكس گرديده است و در مجامع روائي اهل سنت اين موضوع مطرح نشده است.


رواياتي منقول در منابع شيعي، وي را از جهات مختلفي توصيف نموده است. اين روايات اصل قيام يماني را در هنگامة ظهور حضرت حجت (عج)، يك امر قطعي و مسلم مي‌داند و تعداد اين روايات نيز در حد استفاضه است.


بر اساس تتبع نگارنده، بيش از 45 روايت در اين رابطه در مجامع حديثي شيعي نقل شده است كه از اين مجموع، تعداد رواياتي كه بدون تكرار در منابع معتبر قديمي نقل شده است حدود 16 روايت است.


از اين روي، در يك تقسيم ‌بنديي کلي، موضوعات مطرح شده در اين روايات را در چند محور مي توان مورد توجه قرارداد.


نسب شناسي يماني


مشخصات فردي و نسبي اين شخصيت، درروايات چندان روشن بيان نشده است. دراين خصوص فقط دو روايت وجود دارد:


1- روايتي كه در كتاب «بشاره الاسلام» نقل شده است. در اين روايت از يماني به عنوان «حسين»و يا «حسن» نام برده شده است در اين روايت آمده است كه فرمانروايي از صنعاي يمن به نام حسين يا حسن قيام خواهد نمود و در پرتو قيام او كه خجسته و طاهر است فتنه‌ها ازميان مي‌رود و حق پس ازپنهان شدن آشكار مي‌گردد«...يخرج ملک في صنعاء اليمن اسمه حسين او حسن.»([1])


2- روايت دوم هم در كتاب بشاره الاسلام و هم در کتاب نور الابصار از امام صادق (ع) نقل شده است.اين روايت كه اشاره به نسب يماني دارد آمده است:«...خروج رجل من ولد عمي زيد باليمن»([2])


آنچه كه در كتابهاي متاخرين در مورد مشخصات اسمي و يا نسبي يماني ذكر شده است مبتني بر همين دو روايت مي‌باشد. نويسنده «عصر ظهور» با اشاره به روايت اول مي‌گويد: «در قسمتي از روايات وارد شده است كه او از يمن و از آبادي به نام «کرعه» خروج مي‌كند وي احتمال داده است كه بعيد نيست اين شخص همان يماني باشد كه قبل از قيام حضرت خروج مي‌نمايد.»([3])


آيه الله صافي گلپايگاني نيز در منتخب الاثر معتقد است كه وي از يمن خروج مي‌كند؛ اليماني رجل يدعوا الي المهدي (عج) و يخرج من اليمن.([4])


بنظر مي رسد دلالت اين دوروايت بر اثبات مطلب، جاي تأمل دارد زيرا ظاهراين دو روايت دلالت روشني براينکه مراد از يماني در اينجا همان يماني مورد نطر در باب علائم ظهورباشد، ندارد. چون در هيچ کدام از اين دو روايت صحبت از خروج در هنگام ظهور و يا نزديك به ظهور، مطرح نمي‌باشد. لذا اين احتمال وجود دارد که مراد از يماني دراين دو روايت، يماني معهود درعصر راوي باشد.


بنا بر اين در مورد شناسنامة اسمي و نسبي «يماني»، بخاطر عدم شفافيت مسأله در روايات، نمي توان قضاوت قطعي نمود.


مليت يماني


اما در مورد مليت يماني و اينكه يماني اهل كجا است و از چه منطقة قيام خواهد نمود؟ آنچه در روايات آمده است اين است كه وي از منطقة «يمن» خروج خواهد كرد نظير تعبير«خروج اليماني من اليمن و...». اما اينكه آيا مراد از «يمن» همين كشور يمن فعلي است كه مركز آن «صنعا» است يا اينكه منطقة گسترده‌ و وسيع تري را شامل مي‌شود؟ بايد گفت که روايات در اين مورد نيز صراحت ندارد.


ولي باتوجه به اينکه در روايات از اهل يمن به دليل نقش با اهميت آنان در زمينه سازي ظهور و ياري حضرت حجت (عج)، تجليل و ستايش شده است اين احتمال تقويت ميشودکه وي از اهل يمن باشد. مضافا بر اينکه هيچ قرينة دال بر اينکه اصطلاح «يمني»در گذشته داراي قلمرو بيشتر از يمن فعلي بوده باشد، وجود ندارد.


خروج يماني از علائم ظهور


دربعضي از روايات تصريح شده است بر اينكه خروج يماني يكي از علائم ظهور حضرت مهدي (عج) مي‌باشد.


در حديثي محمد بن مسلم از امام باقر (ع) نقل مي‌كند كه:«دخلت علي ابي جعفر محمد بن علي الباقر (ع) و انا اريد ان اسأله عن القائم من آل محمد (ص) فقال لي مبتدأ يا محمد بن مسلم ان في القائم من آل محمد (ص) شبهامن خمسته من الرسل ... و ان من علامات خروجه، خروج السفياني من الشام و خروج اليماني من اليمن و الصيحه من السماء في شهر رمضان ومناد ينادي من السماء بأسمه و اسم ابيه.»([5])


حتمي بودن خروج يماني


مسألة ديگر در مورد يماني حتمي بودن قيام وي درآستانة ظهور است. در روايات بر محتوم بودن خروج وي تصريح شده است:


1- امير المومنين (ع) مي‌فرمايد:«من المختوم الذي لابد منه ان يكون قبل القائم خروج السفياني و خسف بالبيدأ و قتل النفس الزكيه و... من السماء و خروج اليماني.»([6])


2- عبد الله بن سنان از امام صادق (ع) نقل مي‌كند كه حضرت فرمود:«النداء من المختوم و السفيان من المحتوم و اليماني من المحتوم و ...»([7])


زمان قيام يماني


در روايات زمان قيام يماني همزمان با قيام خراساني و خروج سفياني در آستانه ظهور، بيان شده است و خروج اين دو يعني خراساني و يماني در جهت دعوت به حق و بسوي امام زمان (عج) و سفياني در جهت مقابله با قيام حضرت، در يك سال و يكماه و يك روز عنوان گرديده است که در اين جا به چند نمونه ازاين روايات اشاره مي نماييم.


1ـ ابو بصير از امام باقر (ع) درحديثي مفصلي نقل مي‌كند كه حضرت فرمود:«خروج السفياني و اليماني و الخراساني في سنته واحدا في شهر واحد في يوم واحد نظام كنظام الخزر يتبع بعضه بعضا ...»([8])


2-امام صادق (ع) نيز در مورد همزماني و رقابت يماني با سفياني مي‌فرمايد: «اليماني و السفياني كفرس رهان.»([9]) يعني قيام اين دو شخص يكي در جبهه حق و ديگري در جبهه باطل در تقابل و رقابت با هم قرار دارد همانند رقابت دو اسب تيز رو.


3-در روايت ابن فضال از حماد از ابراهيم بن عمر از عمربن حنظله از امام صادق(ع)، حضرت مي‌فرمايد:«خمس قبل قيام القائم من العلامات: الصيحه و السفياني الخسف بالبيداء و خروج اليماني و قتل النفس الزكيه.»([10])


4- امام صادق (ع) در جاي ديگر با اندك تفاوتي مي‌فرمايد:«خمسه من علامات القائم؛اليماني من اليمن و السفياني و المناد ينادي من السماء و خسف بالبيداء و قتل النفس الزكيه ...»([11])


بايد توجه داشت که در اين روايات ضمن تأكيد بر اينكه خروج يماني از علائم قيام حضرت قائم(عج) خواهد بود، محل خروج يماني را نيز«يمن»عنوان نموده است كه مويد احتمال يمني بودن وي مي‌باشد. چنانچه قبلا نيز اشاره گرديد -ظاهر كلام حضرت (اليماني من اليمن) در روايت اخير و تعبير (خروج اليماني من اليمن) در روايت نخست به قرينه جملة (خروج السفياني من الشام) که قبل از آن مطرح شده است ـ اين است كه حضرت مخل خروج وي را «يمن» معرفي نموده است.


5- در جاي ديگر نيز امام صادق (ع) مي‌فرمايد:«خرج الثلاثه؛الخراساني و السفياني واليماني في سنه واحده في شهر واحد في يوم واحد...»([12])


6- در روايت يعقوب بن سراج از امام صادق (ع)نيز آمده است؛«قلت لابي عبد الله (ع) متي فرج شيعتكم؟ قال: اذاختلف ولد العباس و وهي سلطانهم و طمع فيهم من لم يكن يطمع و خلعت العرب اعنتها و رفع كل ذي صيعه صيعته و ظهر السفياني و اقبل اليماني و تحرك الحسني، خرج صاحب هذا الامر من المدينه إلي مكه بتراث رسول الله (ص). قلت و ما تراث رسول الله (ص)؟ فقال: سيفه و درعه و عمامته و برده و رايته و قبضته و فرسه ولامته و سرجه.»([13])


در اين روايت نيز خروج يماني همانند خروج سفياني و حركت سيد حسني (كه شايد مراد همان سيد خراساني باشد كه در روايات ديگر آمده است)، اندكي قبل از ظهور حضرت مهدي(ع) و يا متصل به آن ذكر شده است.


تعبير«والقبل اليماني»دراين روايت بيانگر اقدامات تمهيدي و زمينه ساز جناب يماني در جهت استقبال از حضور حضرت قائم (عج) مي باشد.


ويژگيهاو اهداف قيام يماني


در ميان شخصيت‌هاي موثر در زمينه سازي و قيام براي دفاع و حمايت از حضرت حجت (عج)، هيچ شخصيتي همانند يماني و قيام او در روايات مورد تجليل وعنايت قرار نگرفته است. قيام يماني بيش از ديگران از جهت قداست هدف و خلوص انگيزه و دعوت به سوي حق از سوي ائمه (ع)، مورد تأييد و تكريم قرار گرفته است.


1ـ امام صادق (ع) در توصيف قيام يماني مي‌فرمايد:«و ليس فيها رايه باهدي من رايه اليماني يهدي إلي الحق.»([14]) هيچ پرچمي و حركتي در هنگامه ظهور، رشد يافته تر ازحركت يماني نيست او بسوي حق مردم راهدايت و راهنمايي مي‌كند.


2- در روايت ابي بصير از امام صادق (ع) نيزآمده است:«و ليس في الريات رايه اهدي من رايه اليماني هي رايه هدي لانه يدعو إلي صاحبكم فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح علي الناس و كل مسلم و إذا خرج اليماني فالنهض إليه فإن رايته رايه هدي و لايحل لمسلم ان يلتوي عليه فمن فعل ذلك فهو من أهل النار لانه يدعوا إلي الحق و إلي طريق مستقيم.»([15])


تعابير و فرازهاي بكار رفته در اين حديث شريف، گوياي درخشش شخصيت ممتاز يماني درهنگام ظهور و صحت قيام و انقلاب وي مي باشد.


جالب اين است كه اين توصيفات در مورد يماني كه وي را بعنوان شخص مورد تاييد و لازم الاتباع معرفي نموده است،بعداز قراردادن آن در كنار سيد خراساني در صدر روايت است. يعني قيام يماني را با قيام خراساني همزمان ذكر نموده است.فرازهاي ذيل روايت در مقام تجليل از شخصيت منحصر بفرد وي و تأييد كامل قيام ايشان، با تاكيد مكرر بيان شده است كه قيام يماني را ازنظر خلوص انگيزه و صداقت در اهداف، ازديگران متمايز مي سازد.


در اين فرازها چند نكته مهم قابل توجه است:


1- حقانيت قيام


تاييد و امضاء كامل قيام و جنبش يماني نظير فقرات؛ (ليس في الرايات أهدي من الرايه اليماني) ، (هي رايه هدي )،( فإن رايته رايه الحق)،( يهدي إلي الحق و إلي طريق مستقيم )،(لانه يدعو إلي صاحبكم)كه در اين فقرات كلمه «هدي» كه مطلق ذكر شده و نيز تعبير «أهدي»، گوياي مشروعيت كامل اين قيام است و نيز تعابيري كه در جهت تعليل انگيزه هاي قيام يماني به كار رفته است، وجه حقانيت وي رادر دعوت بسوي حق و امام زمان (ع) كه محور حق است، بيان كرده است.


2- وجوب حمايت ازقيام يماني


در اين روايت امام صادق(ع) مردم را مكلف به پيوستن و همراهي وي نموده است


(إذا خرج اليماني فالنهض إليه) و مخالفت و پشت كردن به او را نه تنها حرام بلکه مستلزم كفر و شقاوت و اهل آتش دانسته است.(فمن فعل ذلك فهو من أهل النار)


علاوه بر حرمت مخالفت فكري با وي، مخالفت عملي و عدم اطاعت از وي را در ممنوع بودن فروش اسلحه نيز ياد آور شده است كه همه اينها بيانگر اهميت و نقش برجسته حركت انقلابي يماني نسبت به ديگران درآستانة نزديكي ظهور حضرت (عج) و هجوم فتنه‌ها در آن عصر و زمان است.


اما اينكه چرا قيام يماني هدايت بخش تر از ديگران است؟ وجه برجستگي و استقامت پرچم وي از ميان ديگر پرچمها و قيام‌ها چسيت؟ در اين زمينه نويسنده کتاب «عصر ظهور»، چند وجه را ياد آور شده است كه قابل تأمل است.([16])


وجه اول اينكه؛ سيستم رهبري سياسي در يمن از جهت سادگي و قاطعيت، نزديكتر به اسلام و دستورات مربوط به توسعه و گسترش اسلام و الزامات آن است.


وجه دوم اينكه؛ ممكن است اين اميتاز بخاطر وجود نيروهاي مطيع، مخلص و تسخير ناپذير در سپاه يماني ‌باشد.


وجه سوم اينكه؛ ممكن است عدم پاي‌بندي و عدم تعهد به عناوين ثانوي و معاهدات بين المللي حركت يماني، موجب برتري نهضت وي در آن شرائط باشد برخلاف نهضت خراساني از ايران كه با توجه به سابقة سياسي و تعهدات متقابل با نظام هاي بين المللي، در چنين وضعيتي قرار ندارد.


وجه چهارم اينكه؛ قيام يماني نسبت به قيامهاي زمينه ساز ديگران به دليل اينكه ايشان به ديدار حضرت (عج) نائل مي‌گردد و مستقيما از رهنمودهاي حضرت مهدي(عج) بر خوردار است،خالص‌تر و مطمئن‌تراز ديگران است.


ايشان گرچه در نهايت وجه اخير را ترجيح مي‌دهد ولي دليلي وجود ندارد كه جناب يماني در خروجش مستقيما از حضرت (عج) دستور كسب نمايد و يا اينكه شخصا با حضرت ديدار داشته باشد.بنابراين درتوجيه و تحليل برتري و هدايت بخشي قيام يماني، وجه اول و وجه سوم مناسب‌تر به نظر مي‌رسد.


پی نوشتها


[1].کاظمي، سيد مصطفي، بشاره الاسلام، ص 187، کتابخانة نينوا ،تهران،بي تا


[2]. همان ، ص 178


[3].کوراني،علي، عصر ظهور، ترجمة عباس جلالي، ص 159، سازمان تبليغات اسلامي،چاپ اول،1378ش


[4].صافي گلپايگاني،لطف الله، منتخب الاثر، ص 563، انتشارات حضرت معصومه(س)،چاپ دوم،1374ش


[5]. بشاره الاسلام،ص 100


[6].نعماني،ابوجعفرمحمد بن ابراهيم، الغيبه، باب 41،حديث 11، ص 252، کتابفروشي صدوق،تهران، بي تا


[7].شيخ مفيد،محمدبن محمدبن النعمان، الارشاد، ص 336، بصيرتي، قم،1412ق


[8].الغيبه نعماني، ص 253


[9].همان، ص 35


[10]. طوسي، ابوجعفر محمدبن الحسن، الغيبه، ص 436، کتابفروشي نينوا، تهران،1369ش


[11]. شيخ صدوق، ابو جعفرمحمدبن علي بن بابويه قمي، الخصال، حديث 82، ص 244، انتشارات اسلامي وابسته به جامعة مدرسين، قم،1365ش


[12].الارشاد ، ج2، ص446


[13].الغيبه النعماني، همان، ص 27، باب 14، حديث 42.


[14].الغيبه طوسي،ص 446


[15].الغيبه نعماني، همان، ص 253 إلي 256. باب 14،ح13


[16]. عصر ظهور،ص 159

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا